سلام حدود یک سال میشه عاشق یه دختر شدم .من ادم کمال گرایی هستم از این کمال گیرایی ضربه خورده ام.در اولین برخورد با خودم گفتم که این ازین دخترایی هیچ وقت ازش خوشم نخواهد اومد. اما با مرور زمان و بیشتر اشنا شدن بشدت بهش علاقه مند شدم طوری که برعکس شده بود وباقی دخترا پیش چشمم کوچک میومدن و ارزو میکردم کلاسا هیچ وقت تموم نشه اما میدونستم با امدن کنکور دیدارمونم به اخر میرسه.من اهل خانواده سنتی هستم .نمیگم اون موقع چشم گوش بسته بودم اما حقیقتا از وضعیت روابط دختر پسرا در جامعه نا اگاه بودم.مساءل مذهبی بکنار مترسیدم اگر پا پیش بزارم فکر بد در موردم بکنه و از من متنفر بشه و حتی کار به خانواده بکشه.بس خود گول میزدم هی میگفتم دفعه بعد و در صورتی گفتگوی ما در حد چند جمله باشه اغراق نیس سرانجام کنکور رسید و من با شکست مفتضعانه ازش بیرون امدم. در مدت تابستون بیشتر از اینکه بفکر اعلام نتایج باشم بفکر اون بودم.تو باشگاه پیش فامیل همه فکر میکردن بخاطر کنکوره.اما اشتباه میکردن.تنها کسی باهش درمیون گذاشتتم برادر کوچکترم بود فقط تنها حاصلی داشت شروع کرد به مسخره کردن منورابطه مون که از دو تا دوست بهم نزدیکتر بود رو خراب کرد.من دانشگاه شهر دیگر قبول شدم و با زندگی در خوابگاه فهمیدم تمسخر های برادرم بیمورد نبوده چون که بیشتر پسرا نه با یکی بلکه با چند دختر رابطه داشتن و دنبال رابطه جدید بودند .انجا بود که من شکستم.از طرفی احساس حماقت میکردم و از طرفی بادیدن دخترا دانشگاه هر روز بیشتر عاشق اون میشدم وقتی خوبی اون روخترا مقایسه میکردم در ضمن نگران بودم که شاید اونم دوس پسر پیدا کنه و خودم نیمخاستم با دختری رابطه داسته باشم که پیش اون حداقل تو خیالم پیش اون صادق جلوه کنم.حتی خندم میگره براش نامه عاشقانه نوشتم که البته بعش ندادم. چقدر لوس چقدر احمقانه.پس دست بکار شدم و تو شبکه های اجتماعی شروع کردم دنباش گشپیداش کردم و تو دایرکت باهش صحبت کردم.موضوع بحثمون درسی بود ومن بعد از مدتی فهمیدم یکمی تک بعدیه.وکابوسم به واقعیت تبدیل شد وقتی بحثو جدی کردم رابطشو قطع کردم. بلاکم نکرد اما جوابمو نمیده اول فکر کردم شاید سلام. حدود یک سال میشه عاشق دختری شدم.من برای کنکور به کلاس میرفتم وایشون رو اولین بار اونجا ملاقات کردم.جالب اینکه من ادم خیلی کمال گرا هستم وتا حدیتن.که توی اینساگرام چون درس داره دیر به دیر الان میشه اما بعد فهمیدم از عمد جواب نمیده. واقعا الان درماندم و نمیتونم خودمو نجات بدم چکار کنم .واقعا دوسش دارم توی قلبم احساسش می کنم و وابستگی قلبی شدیدی دارم.کمکم کنید بدسش بیارم